عقربه ساعت خانه مان
آرامتر از خانه های دیگر
می چرخند
همسایه ها همه خوابند
زنان شان خواب لباسهای مد تازه می بینند
با لبهای ماتیک زده
دست شوهرانشان را می بوسند
برای پول کمی
که لباس مد امروز را بخرند
اما اینجا دختری می خواهد
کلمه ضعیفه را پاک کند
قطار فشنگ به گردن انداخته و
در آسمان ذهنش
در کوهای بلند روحش
طرحی نو برای مبارزه خلق می کند
آواز برای روح آزادی می خواند
نظرات شما عزیزان:
|